جدول جو
جدول جو

معنی هم نیز - جستجوی لغت در جدول جو

هم نیز
تاکید درمعنی هم: وهم نیز نشاید که از یک چیز جز یک معنی آید لازم
تصویری از هم نیز
تصویر هم نیز
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هم ارز
تصویر هم ارز
معادل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دم ریز
تصویر دم ریز
پیوسته، متصل، دائم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همچنین
تصویر همچنین
در ضمن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هماویز
تصویر هماویز
هماورد، هم نبرد، همتا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم نوع
تصویر هم نوع
افراد بشر نسبت به یکدیگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از همولیز
تصویر همولیز
جدا شدن هموگلوبین از گلبول سرخ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم نسب
تصویر هم نسب
دو تن که از یک اصل و نژاد باشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم کنیه
تصویر هم کنیه
دو یا چند تن که دارای یک کنیه باشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غم خیز
تصویر غم خیز
جایی یا چیزی که از آن غم و اندوه برآید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم نمک
تصویر هم نمک
دو یا چندتن که با هم نان ونمک خورده باشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم کیش
تصویر هم کیش
دو تن که یک دین و یک مذهب داشته باشند، هم مذهب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم دین
تصویر هم دین
دو یا چند تن که دارای یک کیش و آیین باشند، هم کیش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم ریش
تصویر هم ریش
دو تن که به اندازۀ هم عمر کرده باشند، هم سن، همسال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم ارز
تصویر هم ارز
دو چیز که نرخ و ارزش آن ها با هم برابر باشد، هم نرخ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غم خیز
تصویر غم خیز
اندوه خیز فژمخیز جایی که در آن غم تولید شود غم آور غم انگیز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم ارز
تصویر هم ارز
دو یا چند چیز که ارزش آنها مساوی هم باشد: هم نرخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم ریش
تصویر هم ریش
هم دامن، هم سن، همسال
فرهنگ لغت هوشیار
شخصی که بسبب صمیمت از اسرار دیگری اطلاع یابد محرم اسرار: ما بی غمان مست دل ازدست داده ایم همراز عشق و همنفس جام باده ایم. (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم دین
تصویر هم دین
هم آئین، هم مذهب، هم کیش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم چین
تصویر هم چین
همچنین
فرهنگ لغت هوشیار
ماننداین همچون این بهمین نحو: و همچنین جمله اجزای دیگر از نفس همین حکم را دارند، نیز هم ایضا: گفت... همچنین گفت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم آویز
تصویر هم آویز
هماورد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همچنین
تصویر همچنین
بدینگونه، بمعنی نیز، همچون این
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هماویز
تصویر هماویز
هماورد، هم کوشش، همتا
فرهنگ لغت هوشیار
دارای همان دین همدین: رفت گبری پیش گیری گفت هم کیش توام گبر گفت ار چون منی پس بر میان زنار کو. (سنائی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم کنیه
تصویر هم کنیه
دو یا چند کس ک دارای یک کنیه باشند (نسبت بهم) هم کنیت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم کنیت
تصویر هم کنیت
همپاژنام هم کنیه
فرهنگ لغت هوشیار
دو یا چند کودک که از یک پستان شیر خورده اند برادر یا خواهر رضاعی: ... محمد سلمه برادر هم شیر من است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم سنی
تصویر هم سنی
هم سن بودن همسالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم نوع
تصویر هم نوع
همجنس، هم صنف، هم سنخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم نمک
تصویر هم نمک
دو یا چندتن که باهم نان ونمک (غذا) خورند (نسبت بهم)
فرهنگ لغت هوشیار
معاشر، مصاحب، همدم: مای غمان مست دل از دست داده ایم همراز عشق و همنفس جام باده ایم. (حافظ) یا هم نفس (همنفس) صبح قیامت. طول مدت (مانند قیامت در درازی)
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که با دیگری نشست و برخاست و معاشرت کند، هم نشست، جلیس، معاشر، همدم، مصاحب: الا ای هم نشین دل که یارانت برفت از یاد مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم. (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم نسل
تصویر هم نسل
دو یا چندتن که از یک نسل باشند (نسبت بهم)
فرهنگ لغت هوشیار